توماس آلوا ادیسون | |
---|---|
زادروز | ۱۱ فوریه ۱۸۴۷ میلان، اوهایو ایالات متحده آمریکا |
درگذشت | ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱ وست اورنج، نیوجرسی ایالات متحده آمریکا |
مذهب | خداانگاری |
همسر | ماری استیلول مینا ادیسون |
فرزندان | ماریون استل توماس آلوا ویلیام لزلی مادلین چارلز و تئودور میلر ادیسون |
والدین | ساموئل اوژن ادیسون (۱۸۰۴-۱۸۹۶) نانسی ماتئوس الیوت(۱۸۱۰-۱۸۷۱) |
توماس آلوا ادیسون (۱۱ فوریه ۱۸۴۷ - ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و بازرگانی آمریکایی بود. او وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهمترین و معروفترین آنها لامپ رشتهای است.
ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمانبه نام خود ثبت کند که رقمی حیرتانگیز و باورنکردنی به نظر میرسد.واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشینبودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبردتحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوریهایش یاریش میکردند. دهنی ذغالی تلفن، ماشین چاپ، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا بهینه شدند.
ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت، بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.
دوران کودکی و نوجوانی
توماس ادیسون در شهر میلان ایالت اوهایو متولد شد و سالهای کودکی را در پورتهِرون میشیگانبسر برد.«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را باکارهایی چون فروختن ساندویچ و آبنبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشیگذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورتهرون و دیترویتدر رفت و آمد بود، توانست از شرکت راهآهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔدیترویتی را بدست آورد. با پسانداز پول حاصل از فروش روزنامه، آل توانستیک ماشین چاپ دست دوم خریداری کند. او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصبکرد و در سن پانزده سالگی اولین شمارهٔ روزنامهٔ خود را با نام «ویکلیهرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجاممیداد، نخستین و تنها روزنامهای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینیو چاپ میشد.
در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کمشنوایی چندی بعد به کاری در رابطه با تلگراف مشغول شد.[نیازمند منبع]
سالهای میانه
نخستین پلههای ترقی
در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راهآهن را ترک کرده بود، بهعنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورسرا به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور میرسانیدند، آنها را بهشکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ میکرد. او حق امتیاز اختراعش را درمقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسییک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیللوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحیکرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.
منلو پارک
ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر وبزرگتری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م.در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد وگروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند.
تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیتهای ادیسون و ازبزرگترین ابتکارهای او به شمار میرود. آزمایشگاه منلو پارک نخستینمؤسسهای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آنرا باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاههای تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پستمام صنایع مهم در کنار کارگاههای خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت وسازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگدر این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند.
گرامافون
از قدیم الایام، داشتن وسیلهای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد ازآرزوهای بشر بودهاست. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود،لئون اسکوت مارتینویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده وگامهایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاههای آنها عملاً ً قابلاستفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده ارز بین میرفت.
در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیلهای شد که واقعاً کار میکرد؛یعنی میتوانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف(آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانهای فلزی بود با یکدستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود.وقتی کسی استوانه را میچرخاند و درون بوق صحبت میکرد، بر اثر ارتعاشسوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراشهایی میافتاد. برای شنیدنصدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوبارهاستوانه را بهچرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحهحلبی هم پس از چند بار استفاده خراب میشد. با اینحال همین وسیله ابتداییدر نظر مردم بسیار شگفتانگیز مینمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت.روزنامهها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی رابه واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانیتبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.
لامپ الکتریکی
سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم میرسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور میداد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م.) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م.) مدلهای دیگر چراغهای ا لکتریکی را ارائه کردند.
کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصهٔ جدید شود، والیس صنعتگرآمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازارکرده بود که نمونهای از آن به دستادیسون رسید (۱۸۷۸ م.). دستگاه والیس تشکیل میشد از چارچوبی با یک حباب ودو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود. عبور جریان برق ازمیلهها باعث میشد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیاردرخشانی به رنگ آبی پدیدار شود.
این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد وعمر ذغالهایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیسپیبرده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال مادهٔ مناسب تریبیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و ازبین نرود.
پس از یک سال تلاش بیوقفه و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، سرانجامادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخمعمولی کربونیزه (ذغالیشده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. اینموفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهندو زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسونتشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیدهاست.
البته نمونه لامپ ادیسون قبل از ارائه توسط شخص دیگری تولید و در ادارهثبت بریتانیا به اسم دانشمندی به نام سوان ثبت شده بود و این ثابت می کندلامپ ادیسون چیز جدیدی نبود ولی با این حال نباید تلاش های ادیسون را درراستای ترویج این تکنولوژی نادیده گرفت
او از روزنامهنگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر۱۸۷۹ م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور اوآزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطهٔمنلوپارک و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود رابا چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظرهٔ لامپهای نورانیبازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔخود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایهداران حاضر روبرو شد.
عصر الکتریسیته
در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی»را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد.کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنایمطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ) به ادیسون تعلق گرفت.
در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است.
دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔمرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استر یت» به پایان رسید و در چهارمسپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید.
چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان– که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی ِرشته کربنی شده بود-پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بیحاصل، دو طرف با یکدیگر به توافقرسیدند و برای بهرهمند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت«ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.
شیوهٔ ادیسون
همانطور که گفته شد، بیشتر اختراعات ادیسون حاصل تکمیل ایدههای دیگرانو کار دستهجمعی گروه بزرگی از تکنسینها و کارمندانی بود که تحت نظارت اوبه تحقیق و آزمایش میپرداختند. لویس لاتیمردستیار آفریقایی-آمریکایی ادیسون که در پروژهٔ چراغ الکتریکی نقش مهمیداشت، از جملهٔ این افراد است. اگر امروز کمتر نامی از کسانی مانند او بهمیان میآید، به این دلیل است که ادیسون غالبا همکاران خود را در افتخار واعتبار اختراعاتش سهیم نمیکرد. با این همه شکی نیست که بدون قدرتسازماندهی و خصوصاً همت بلند ادیسون دست یافتن به این همه موفقیت ممکننبود. نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او برای حل مسائل مینویسد: «اگرادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانهبه دانه رشتههای کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها باتأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئییا انجام دادن محاسبهای کوچک میشد. » ادیسون خود نیز در اینباره گفتهاست: «نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن. »
تسلا دانشمندی شایسته و بهترین کارمند ادیسون بود. او ابتدا از طرف ادیسون مأمور شده بود تا راههای توسعهٔ سیستمهای جریان مستقیم(DC) را بررسی کند اما چون پس از پایان کار ادیسون تعهدات مالی خود را زیرپا گذاشت تسلا تصمیم به ترک شرکت او گرفت. با پذیرش استعفای تسلا، ادیسونمرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که چندی بعد تسلا با کشف جریان متناوب(AC) در برابر امپراتوری ادیسون و سیستم DC او قد علم کرد. او با حمایتجرج وستینگهاوس کارخانهدار معروف سامانههای چندفازی توزیع برق رابرپایهٔ جریان AC تکامل بخشید که بسیار کارآمدتر از سیستم ادیسون بود. باوجود تبلیغات منفی جنرال الکتریک، جریان AC روز به روز رواج بیشتری یافت وسرانجام سلطه ادیسون را بر بازار صنایع الکتریکی درهم شکست.
سینما
در سال ۱۸۸۹م. یکی از کارمندان شرکت ادیسون به اسم ویلیام کندی لوری دیکسون نوعی دستگاه نمایش فیلم اختراع کرد که پنج سال بعد(۱۸۹۴م.) با نام تجاری کینهتوسکوپ (متحرک نما) در نیویورکبه معرض نمایش گذاشته شد. کینهتوسکوپ دستگاهی بود که هرکس از سوراخ آن بهدرون مینگریست و دستهای را میچرخاند، تصاویر متحرکی را مشاهده میکرد.این وسیله ابتدا بهعنوان مکمل گرامافون و برای رونق بخشیدن به بازار آنطراحی شده بود وهدف آن بود که با افزودن امکان تماشای عکس متحرک، برجذابیت گرامافون نزد خریداران افزوده شود.
با وجود اهمیت این اختراع، ادیسون یا دیکسون را نمیتوان پایهگذارسینما دانست؛ کینهتوسکوپ آنها بیشتر به ماشین «شهر فرنگ» شبیه بود و دریکزمان بیش از یک نفر نمیتوانست از آن استفاده کند. چنین دستگاهی در عصرجدید که تودهٔ مردم به هیجان و سرگرمیهای دستهجمعی نیاز داشتند چندان بهکار نمیآمد. ایدهٔ بزرگ کردن تصاویر و بکارگیری پردهٔ نمایش هرگز به ذهنادیسون نرسید چون همانطور که گفتیم از اختراع کینهتوسکوپ مقصود دیگریداشت ولی حدود یک سال بعد لویی لومیر صنعتگر ثروتمند فرانسوی با ساختن دوربین فیلمبرداری و پروژکتور و افتتاح اولین سالن سینما در گراند کافه پاریس(۲۸ دسامبر ۱۸۹۵م.) نخستین گامها را برای علاقمند کردن مردم به اینپدیدهٔ نو برداشت. پس از گذشت چند سال، سالنهای نمایش فیلم در اروپا وآمریکا آنقدر فراوان شده بود که ادیسون نیز چارهای جز پیوستن به اینجریان و کنار گذاشتن سینمای تک نفرهاش ندید.
ادیسون در تبدیل سینما به رسانهای همگانی و صنعتی سودآور نقش مؤثریایفا کردهاست. فیلم استاندارد ۳۵ میلیمتری با چهار روزنه در لبهٔ هر فریمکه هنوز مورد استفاده قرار میگیرد از یادگارهای ادیسون است. وی همچنینمؤسس اولین استودیوی فیلمسازی دنیا (بلک ماریا در ایالت نیوجرسی) است. نخستین فیلم کپی رایت شدهٔ تاریخ سینما با عنوان «عطسهٔ فرد اُت» در این استودیو ساخته شد.
سالهای پایانی
در اول فوریه ۱۸۹۳م. ادیسون ساختمان «بلک ماریا» نخستین استودیوی تصاویر متحرک را در وست اورنجِ نیوجرسی به پایان برد. او کوشید تا اختراع دوربین فیلم برداری را تماماًبه خود نسبت دهد و حق استفادهٔ انحصاری از آن را به دست آورد اما در ۱۰مارس ۱۹۰۲م. ادعای او در یک دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد.
در ۱۸۹۴م. او در زمینهٔ ترکیب فیلم و صدا تحقیقاتی انجام داد که سرانجام به اختراع کینهتوفون انجامید. این دستگاه که ترکیب ناجوری از کینهتوسکوپ و گرامافون استوانهای بود با استقبال مردم مواجه نشد.
در ۶ ژانویه ۱۹۳۱م. ادیسون درخواستنامهٔ ثبت آخرین اختراع خود «وسیله نگهدارندهٔ اشیاء هنگام آبکاری»را به ادارهٔ اختراعات فرستاد اما پیش از دریافت پاسخ اجل به او مهلت ندادو این مخترع بزرگ در اواخر همان سال در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فرو بست.