درایتالیا مردی قصد ازدواج داشت. پس به یک بنگاهی مراجعه کرد که روی آننوشته بود «بنگاه زناشویی». مرد در را باز کرد و وارد اتاقی شد که دو درداشت.
روی یکی نوشته شده بود «زیبا» و روی دیگری «نازیبا». در زیبارا فشار داد و وارد اتاق شد. دو در دیگر دید، روی یکی نوشته شده بود«کدبانوی خوب» و روی دیگری «شلخته».
او از در کدبانوی خوب وارد شد.در آن جا دو در دیگر بود که روی یکی «جوان» و روی دیگری «پا به سن گذاشته»نوشته شده بود. از در جوان وارد شد. ته اتاق آینه ی دیواری بزرگی دیده میشد که روی آن این جمله نوشته شده بود:
«با چنین ادعایی، بهتر است اول خودتان را در این آینه نگاه کنید!!»